پندهایی از کوروش بزرگ 1

فرزندانم! وقتی من مردم، کالبدم را در زر و سیم و مانند آن نپوشانید؛ زودتر آن‌را در آغوش خاک بسپارید. چه خوشبختی از این بالاتر که تن انسان در دل خاکی که سرچشمه این همه دارایی‌های زیبا و چیزهای نیک و دلپسند است سپرده شود.

در روزگار زندگانیم مانند همه شما به پیروی از روش دیرینه میهنم پای‌بند به این بوده‌ام که حرمت برادران و بزرگتران را نگاه دارم؛ و چه در راه‌رفتن و چه در هنگام سخن گفتن و نشستن، مهتر از خود را بر خود پیش بدارم.

 آیا در دنیا خدمتی برازنده‌تر از این سراغ داری که برادری را یاری کنند و او را گرامی و بزرگ بدارند.

هر برادری که از منافع برادر خود مانند سود خویش پشتیبانی کرد،  به کار خود سامان داده است.

 وابستگی به عشق، از پیوستگی و اسارت در زنجیر سخت‌تر است؛ در بندشدگان آتش عشق، با همه سختی، تاب آن ندارند که دل از دل‌ستان برکنند، بلکه آرزو می‌کنند اسیر دست دلبر بمانند.

مگر ندیده‌اید کسانی که دست خود را به خون هم‌گونه خود آلوده‌اند، چگونه در همه زندگی خویش، زیر هراس خون‌خواهی روح کشتگان دمی آسایش ندارد.

یاران نیک با جور وستم به دست نمی‌آیند بلکه به یاری کردار نیک و پسندیده می‌توان آن‌ها را به دست آورد.

هر کسی باید بکوشد تا یاران هم‌دل؛ فداکار و وفادار برای خویش فراهم سازد.

عصای زرین، فرمانروایی را نگاه نمی‌دارد؛ بلکه یاران یکدل برای پادشاه بهترین و دل‌گرم‌‌ترین پشتیبان هستند.

بیشترین آسیبی که به دشمنتان وارد خواهید ساخت این است که با دوستان خود به دوستی و جوانمردی رفتار کنید.

از تاریخ و سرگذشت‌ گذشتگان پند بگیرید؛ تاریخ دانشکده پند و عبرت است.

همیشه سر مشق خودرا از بین مردانی برگزینید که از راه دادگری و هم‌دلی پیروز شده‌اند؛ از همانند آنان پیروی کنید و بکوشید تا نام نیک از خود به یادگار گذارید.

اگر در راهبرد کارهای کشور کمک خواستی، یاران وهمکاران خود را از بین مردمان بزرگ‌منش و پاک که از نژادخودت هستند برگزین.

هم‌میهنان خودمان بهتر از بیگانگان خدمت می‌کنند و به ما نزدیک ترند؛ آنها بهتر به درد ما می رسند تا کسانی که در مرز وبوم دیگری رشد و نما یافته‌اند.

نظرات 7 + ارسال نظر
دختر مردابی چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:43 ق.ظ http://www.mianboribedaria.blogsky.com

سلام فرزان عزیزم
می خوانیم اما کو گوش شنوا
دلخوشیم به بودن این تاریخ غنی اما هرگز نه درسی می گیریم از آن و نه مسلک خود را تغییر می دهیم برای نزدیک شدن به چیزی که آنها قرن ها پیش بوده اند

خواندنی بود، ممنون

میثم اسدی یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:12 ق.ظ


چطوری فرزان؟
وبلاگ خوبی داری

سلام...
مرسی که سر زدی...

سعید.ص.۸۹ یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:33 ب.ظ

سلام فرزان خودمون...
بالاخره موفق شدم اسم وبلاگتو حفظ کنم..
هرچند سخت بود ولی با پشتکار فراوان تونستم.
خیلی قشنگ بود.ولی کاش کوروش جان تو زمان ما بود.رفیق خوبی میشد واسه ما

سلام اقا سعید گل بالاخره سری به ما زدی پسر خوب...
تو ناراحت نباش عزیزم خودم هستم ...دوست به این خوبی...نه ؟؟؟؟؟؟؟

ر ف ی ق دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:12 ق.ظ http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

چرا باد
فقط خاکستر را
بر رویاهای او ریخت ...

DIANA جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:17 ب.ظ

بس نظر من کووووووووووووووووووووووووووو؟

سلام شرمنده نظری از طرفتون نداشتم...

دختر مردابی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:23 ق.ظ http://www.mianboribedaria.blogsky.com

سلام فرزان جان
به روز نمیشی احیانا
هر روز میام و هر بار به در بسته میخورم

سلام ...چشم سریع به روز میشم...

محسن دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ق.ظ http://http:/mohsenaghel.persian blog.ir

ســـــــــــلام
مطالب وبلاگتون آموزنده سرشار از آموخته گرانبار برای درس در زندگیست.مخصوصا سخنان کـــورش کبیـــر

بیادتان می آورم که زیباترین منـــــــش آدمی
محبــــــــت اوست..
موفق باشید

سلام و مرسی که سر زدید...
با ارزوی موفقیت برای شما...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد