سخنی از بزرگان

آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم، دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟

 

سهراب سپهری

 

نظرات 4 + ارسال نظر
DIANA چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:35 ق.ظ http://diani.mihanblog.com

سلام
با افتخار لینک شدید
خیلی نوشته ی جالبی بود
این از کدوم کتاب سهراب بود؟چون من از کتاباش خوندم اما اینو ندیدم

سلام ...شرمنده نمیدونم فقط ایمیلی بود که به دستم رسیده بود میخواستم شما هم استفاده کنید...

ر ف ی ق چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ب.ظ http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

خدایا تو مرا بهتر از خودم می شناسی و من خودم را بهتر از مردم ... بار الها ما را بهتر از آن چیزی که فکر می کنند قرار ده و آنچه را نمی دانند ، ببخشای ... سلام فرزان عزیز ، سخن روزت را فراموش کرده ای ، رحمی بر این عادت روزانه ی ما بکن

سلام ...مرسی که همیشه به ما سر میزنید...
انشاا... در مطالب اینده سخن روز هم اضافه میکنم...

دختر مردابی دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:23 ق.ظ http://www.mianboribedaria.blogsky.com

فکر می کنم او که غرور می شکند و آنوقت گوشش را پر می کند از همه صداها تا مبادا صدای شکسته شدنش را بشنود آنقدرها با آسمان نسبتی ندارد
هرگز دست نمی یازد و هرگز به بلندای آسمان رو نمی کند...
او که اینگونه است خدا را گم کرده در پس کوچه های قلبش

سلام فرزان عزیزم
مثل همیشه انتخابت ستودنی است

سلام ...
و ممنون که همیشه به ما سر میزنی...

DIANA سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:17 ب.ظ http://diani.mihanblog.com

این ورا خبری از بروز شدن نیست؟!
بابا ما منتظریم یه نوشته ی جدید توی وب شما بخونیم

بارالها دفعه ی دیگه به بنبست نخورم

الهی امین

سلام...شرمنده به خاطر امتحانات نتونستم بروز کنم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد